نقاشی و شمایل نگاری - هنر مسیحیت در قرون وسطی بر اساس هنر روم پایه گذاری شده و روم نیز میراث خوار یونان بود و یونان از صدقات و نفقات مصر تقلید می کرد لیکن مسلم است که هر ملتی هر چیز را که کسب کند به زعم و سلیقة خود در آن تغییراتی می دهد به استثناء مورد میراث خواری روم از یونان که تقریبا مقلدانه و با دگرگونی های بس اندک همراه بود همانطور که تاریخ گواهی می دهد ، هر دو م
فهرست مطالب
مقدمه
پیشگفتار
شمایل[1]و ویژگیهای آن
شمایلنگاری
شمایل شکنی
شمایلنگاری در قرون وسطی و بیزانس
ویژگیهای آثار کاتاکُمب
نماد در شمایلنگاری
موضوعات شمایلنگاری
موضوعات عام
شمایل های مقدس در آثار نقاشی قرون وسطی و بیزانس
موضوعات خاص
بررسی شمایلهای حضرت مریم در نقاشی قرون وسطی و بیزانس
ویژگیهای بصری
پیکره
ترکیب بندی
نور و رنگ
ویژگیهای بیانی
کادر و ترکیب پرسوناژها
حالات پرسوناژها
مقایسه شمایلهای حضرت مریم در قرون وسطی و بیزانس با دوره گوتیک
تفاوت وتشابه در عناصر بصری
تفاوت وتشابه در عناصر بیانی
بررسی شمایلهای حضرت مریم در آثار هنرمندان قرون وسطی
دوچو
چیمابوئه
جوتو
مارتینی
نتیجه گیری
منابع و مأخذ
پیشگفتار
هنر مسیحیت در قرون وسطی بر اساس هنر روم پایه گذاری شده و روم نیز میراث خوار یونان بود و یونان از صدقات و نفقات مصر تقلید می کرد . لیکن مسلم است که هر ملتی هر چیز را که کسب کند به زعم و سلیقة خود در آن تغییراتی می دهد به استثناء مورد میراث خواری روم از یونان که تقریبا مقلدانه و با دگرگونی های بس اندک همراه بود. همانطور که تاریخ گواهی می دهد ، هر دو ملت از یک نژاد و یک سلاله بودند . آنچنانکه بسیاری معتقدند رومی ها که کوچنده های یونانی بودند ، خاک ایتالیا را همسان با آب و هوای وطن خود دیدند و در آنجا زندگی یونانی خود را دوباره احیاء کردند ، چنانکه شباهت زبانی و ریشة مشترک آنها دلیلی بر اشتراک ریشه های فرهنگی و هنری آنهاست.
یونان ، اساس هنر و فرهنگ خویش را بر ستایش و پرستش صورت انسان گونه قرار داده بود . بدون شک دلیل انتخاب بدن انسان ، وجود اندازه های زیبا و نسبتهای شکوهمند و تعادل بی تا ، در آن بوده است و این چنین انسانی نمادی از خداوند در زمین می گردید ، بدین ترتیب هر خدائی در آسمان مصداقی انسانی در زمین یافت .
دیدگاه مسیحیان اولیه این بود که چون خدا بصورت انسان در پسرش مسیح تجلی کرده است . بنابر این هنرمندان می توانند خدا را نیز در شکل انسانی تصویر کنند. از طرفی فقر عمومی مسیحیت و سلطة بی چون و چرای کلیسا بر زندگی ، افکار و اعمال مردم سبب شد که هنر نیز در میان هنرمندان مسیحی ، راه سادگی و حقارت بپیماید و بسوی بدویت سوق کند . این موضوع از آثار قرون وسطی بخوبی آشکار است .
در زمان حکومت کنستانتین با رسمیت یافتن دین مسیح ، هنر مسیحیان نیز از اختفا و انزوا بیرون آمد و به سرزمینهای دیگر گسترش یافت . گاه هنر مدیترانه خاوری در سده های چهارم تا ششم را جزئی از هنر مسیحی پیشین می دانند . زیرا در جهان مسیحیت آن روزگار هنوز مرزبندی مشخصی بین خاور و باختر وجود نداشت . در واقع صور مختلف هنری و شمایلنگاری مسیحی در سراسر مدیترانه و از فلسطین تا ایرلند به سرعت انتشار یافت ، اما از سدة ششم بخصوص در دورة امپراتوری ایوستی نیانوس ( 527- 565 ) خصوصیات هنر بیزانسی کاملاً بارز شد و نخستین عصر طلائی در تاریخ این هنر رخ نمود . در این دوره ، شمایلنگاری بیزانسی جنبة شکوهمندی داشت و بیشتر به تجلیل از عظمت و اعتبار امپراتوری روم شرقی می پرداخت . جنبش شمایل شکنی در سده های هشتم و نهم رشد هنر مذهبی ( بالاخص شمایلنگاری ) را متوقف کرد و زمینه را برای گسترش هنر دنیوی و تزئینی مهیا ساخت .
دوران حکومت امپراطوری مقدونی ( 867 – 1057 ) مقارن با دومین عصر طلائی هنر بیزانسی بود . در این عصر تمایلی به آثار باستانی ، گرایش فزاینده به جنبه های تشریفاتی و نمایشی رواج یافت . در زمان فرمانروائی خاندان کهننوس ( 1057- 1185 ) سیمای هنر بیزانسی دوباره تغییر کرد . پس از این ، توسعه اروپای باختری آغاز شده ، یورش نرمانها و جنگهای صلیبی ، تسخیر قسطنطنیه توسط فرانک ها ( 1204 ) دورانی پر آشوب را پدید آورد و اینچنین نفوذ اقتصادی جمهوریهای ایتالیا در بیزانس افزایش یافت . ولی این همه به انحطاط هنر نینجامید . در زمان فرمانروائی خاندان پالایولوگوس ( 1261 ـ 1453 ) دوره ای جدید فرا رسید که به عنوان سومین عصر طلائی هنر بیزانسی شناخته می شود .
اگر چه هنر بیزانسی ماهیت دینی داشت ، اما منحصر به موضوعات مذهبی نبود . آنها گاه با نقاشیها و موزائیک های غیر مذهبی کاخهای شاهی را می آراستند ولی آثار تصویری غیر مذهبی در مقایسه با آثاری که موضوعاتشان از تورات ، انجیل ، کتابهای مجعول شرح کودکی مسیح و مریم و زندگینامة قدسیان گرفته شده بود ، شمار کمتری داشتند .
در واقع هنر بیزانسی حتی هنگامی که در خدمت امپراتوران بود . خصلت دین سالارانه اش را حفظ کرد ؛ به طور کلی میتوان گفت که هنر بیزانسی ترجمان تصویری افکار و نظرات علمای الهی به زبان هنر بود . از این رو این هنر فاقد شخصیت پردازی و مقید صرف به مضامین دینی بود . در موزائیک ها ونقاشی های داخل کلیسا ، انتخاب موضوعها و حتی نمایش حالت شخصیتها از الگوی دینی معین پیروی می کرد .
هنر بیزانسی و بالاخص شمایلنگاری اساساً به موضوعات ماوراء بشری می پرداخت . از همین رو در برابر طبیعت گرائی هنر یونانی ـ رومی ، به تخلیص در فرم رو می آورد و بدین سان معیار های هنر خاور زمین را برتر از معیار های کلاسیک باستان دانست . شیوه موزائیک ، عرصه مناسبی برای هنرمندان بیزانسی بود تا جهانی بی زمان ومکان ودر عین حال پر شکوه بیافریند .
هنر بیزانسی به هنر اروپای شرقی قرون وسطی بسیار اثر گذاشت و این تأثیر به خصوص در آثار نقاشان سدة سیزدهم و چهاردهم ایتالیا نمایان است ، اما از جمله تفاوتهای هنر بیزانسی با هنر اروپائی باختری در قرون وسطی این بود که وجه دینی در آن اهمیت بیشتری از وجه تزئینی داشت .
مشخصات فروشنده
نام و نام خانوادگی : جعفر علایی
شماره تماس : 09147457274 - 04532722652
ایمیل :ja.softeng@gmail.com
سایت :sidonline.ir